داستان طنز
بمب خنده
درباره وبلاگ


سلام خیلی خوش اومدین

پيوندها
one love
بیا حالشو ببر!
اينجاهمه چي درهم
تنهایی یک ایرانی در برزیل
ܓܨسایت بزرگ سرگرمی روپشون سیتیܓܨ
☺☻☹بی حجاب ترین تصاویر ورزش بانوان ایران☺☻☹
01melodi07
بیا توتکست جدیدترینها اینجاست
سرزمین سرگرمی
جوان امروزی
عقش من
زیباترین پسر دخترای ایرونی و خارجی
سربازان کوروش
پایگاه اطلاع رسانی موبایل ایران2
obtain
خفن و لاو
من و وبلاگم
۞۩♥♦♣♠۩ جك و خنده ۩♠♣♦♥۩۞
پسر دخترای خوشگل
سر و صدا
ترفند های ویندوز 7
ماشین و اکواریوم
دیدنی ترین عکسها و مطالب
عاشقانه
کلبه عاشقی
سکوت تلخ
خسته تر از همیشه
رویای منی چون با منی
خانه ی عشق
من یه خل و چلم
خوشگذرونی
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بمب خنده و آدرس bombekhande.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 123
بازدید کل : 144544
تعداد مطالب : 141
تعداد نظرات : 186
تعداد آنلاین : 1



1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
چت روم

 دریافت کد تصاوير تصادفي
نويسندگان
hedieh
amirreza

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
28 آذر 1389برچسب:, :: 18:50 :: نويسنده : hedieh

چهار تا دوست كه ۱۵ سال بود همديگه رو نديده بودند توي يه مهموني همديگه رو مي بينن و شروع مي كنن در مورد زندگي هاشون براي همديگه تعريف كنن. بعد از يه مدت يكي از اونا بلند ميشه ميره دستشويي. سه تاي ديگه صحبت رو مي كشونن به تعريف از فرزندانشون...

اولي: پسر من باعث افتخار و خوشحالي منه. اون توي يه كار عالي وارد شد و خيلي سريع پيشرفت كرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توي يه شركت بزرگ استخدام شد و پله هاي ترقي رو سريع بالا رفت و حالا شده معاون رئيس شركت. پسرم انقدر پولدار شده كه حتي براي تولد بهترين دوستش يه مرسدس بنز بهش هديه داد...

 دومي: جالبه. پسر من هم مايهء افتخار و سرفرازي منه. توي يه شركت هواپيمايي مشغول به كار شد و بعد دورهء خلباني گذروند و سهامدار شركت شد و الان اكثر سهام اون شركت رو تصاحب كرده. پسرم اونقدر پولدار شد كه براي تولد صميمي ترين دوستش يه هواپيماي خصوصي بهش هديه داد.

 سومي: خيلي خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده... اون توي بهترين دانشگاههاي جهان درس خوند و يه مهندس فوق العاده شد. الان يه شركت  ساختماني بزرگ براي خودش تأسيس كرده و ميليونر شده... پسرم اونقدر  وضعش خوبه كه براي تولد بهترين دوستش يه ويلاي ???? متري بهش هديه  داد.

 هر سه تا دوست داشتند به همديگه تبريك مي گفتند كه دوست چهارم برگشت سر ميز و پرسيد اين تبريكات به خاطر چيه؟ سه تاي ديگه گفتند: ما  در مورد پسرهامون كه باعث غرور و سربلندي ما شدن صحبت كرديم.  راستي تو در مورد فرزندت چي داري تعريف كني؟

چهارمي گفت: دختر من رقاص كاباره شده و شبها با دوستاش توي يه كلوپ  مخصوص كار ميكنه. سه تاي ديگه گفتند: اوه! مايهء خجالته! چه افتضاحي!

 دوست چهارم گفت: نه. من ازش ناراضي نيستم. اون دختر منه و من دوستش دارم. در ضمن زندگي بدي هم نداره. اتفاقاً همين دو هفته پيش به مناسبت تولدش از سه تا از صميمي ترين دوست پسراش يه مرسدس بنز و  يه هواپيماي خصوصي و يه ويلاي ???? متري هديه گرفت!

 نتيجه‏ي اخلاقي: هيچوقت به چيزي كه كاملا در موردش مطمئن نيستي افتخار نكن



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نظرات (2)